سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدشانسی و یه شعر (یکشنبه 84/10/4 ساعت 2:54 عصر)

سلام دوستای گلم.خوب هستید؟ خوش میگذره؟ چاق شدید یا لاغر؟! (به من چه؟) دوست دارم زود به زودتر آپ کنم ولی نمیتونم.شرمنده اخلاق ورزشکاریت.اولین چیزی که میخوام بگم اینه: امروز یه ضدحال خوردم! چه ضد حال بدی هم بود. یه هفته س که عاشق یه شلوار شدم که قیمتش سی و چهار هزار تومن بود. هرطوری بود رفتم سراغ آقام (همون بابام) و پولو ازش گرفتم و شلوار رو خریدم ولی................. (وای وای وای) امروز اولین روزی بود که شلوار رو میپوشیدم، میدونید چی شد؟! خب حدس بزنید.!. با زغال قلیون سوخت (گریهههههههه) اگه بابام ببینتش میکشدم.بد شانسی به این میگن. راستی یه سوال داشتم که الان یادم افتاد! آقا این خوش شانسی و خوش بختی که میگن چیه ؟ جدی میگم. من تا به حال طعم هیچکدوم از این دوتا رو نچشیدم.خب دیگه چه خبر جیگررررررررر ؟ امتحانا هم شروع شده. بازم ضدحال... خب ما دیگه بریم. اجازه هست؟ یه شعر از خودم در وکنم و برم . نظر یادتون نره.(نظرهای خوشگل) یاعلی.

نمیخواد که بت بسازید از من و ترانه من

نمیخواد که گل بذارید روی قبرم واسه من

نمیخواد که مثل یک شمع از فراق من بسوزید

نمیخواد حتی به یادم به پرستو چشم بدوزید

حالا زنده م حالا هستم، حالا قدرمو بدونید

حالا دل تنگم و مستم ، حالا دریاست توی دستم

زود باشید به من بنازید تا درا رو روم نبستند!!





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 5 بازدید
    بازدید دیروز: 13
    کل بازدیدها: 106122 بازدید
  • درباره من

  • رفیق بازِ سینه سوخته
    هادی
    من طرفدار تیم پرسپولیس هستم.یعنی عاشقشم. بین خواننده ها هم منصور و قمیشی رو دوست دارم.
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  •