سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدرس جدید (جمعه 85/6/31 ساعت 2:8 عصر)

سلام دوستان ببخشید انقد دیر برگشتم.

این هم آدرس جدید من: http://hadimk.blogfa.com 

منتظر همتون هستم.





آخرین پست این وبلاگ (چهارشنبه 84/11/12 ساعت 5:8 عصر)

دوستان عزیز من دیگه اینجا نمینویسم. آدرس جدید رو حتما بهتون خبر میدم...

بازم دلم گرفته... گریم اختیاری نیست





بسه این همه عذاب. (سه شنبه 84/11/4 ساعت 7:37 صبح)

سلام دوستای عزیزم حالتون خوبه؟ از همتون ممنونم که منو تنها نذاشتید و بهم سر زدید. دمتون گرم. دیروز تقریبا ساعت سه بود که با بچه ها زدیم بیرون، هوا خیلی سرد بود. ساعت شش تقریبا برگشته بودیم.در خونه ما بودیم که کم کم  شروع کرد به برف باریدن.خلاصه رفتیم خونه نیم ساعت بعد برف دیگه خیلی شدید شد، من هم چون خیلی برف دوست دارم از پنجره اتاقم، که به یه خیابون و یه پارک خلوت اون دست خیابون باز میشه داشتم برف رو نگاه میکردم ! توی پارک یه دختر و پسر رو دیدم همسن و سال خودم، اولش دست همو گرفته بودند و آروم آروم تو اون برف شدید راه میرفتند ! بعدش شروع کردند به برف بازی. صدای خنده هاشون تا تو اتاق من میومد. باور کنید حدود نیم ساعت اونا تو پارک بودند من هم همینطور پشت پنجره خشکم زده بود و به اونا نگاه میکردم.وقتی به خودم اومدم همه صورتم از اشک خیس بود. بهشون حسودیم میشد. خودمو جای پسره گذاشته بودم اما نمیدونستم باید کیو جای دختره میذاشتم! وقتی دختر و پسره داشتند دست تو دست هم از پارک خارج میشدند از ته قلب براشون آرزوی موفقیت و خوشبختی کردم. اما هنوز اشکم تموم نشده بود !!! یا حق...





باز هم سلام. (سه شنبه 84/9/1 ساعت 10:25 عصر)

سلامی گرم و دلنشین به دوستای همیشه با صفای خودم. که واقعا در هیچ شرایطی منو تنها نذاشتند. حالتون خوبه ؟ همگی خوب هستید ؟ خوش میگذره ؟ چه خبرا؟ ما نیستیم حال میکنین واسه خودتون.من واقعا شرمندم، شرمنده ی اون کسایی که ناراحتشون کردم با خداحافظی و الان هم فقط به خاطر همون عزیزام برمیگردم و دوباره مینویسم ، اما اینبار من نمیتونم مثل قبل زودبه زود به روز بشم و به خاطر همین هم باز شرمنده همتون میشم...

با اومدن من فکر کنم باز همون فکر در ذهن آقای علی سانعی نفوذ کنه!! کدوم فکر ؟؟؟ خب میگم! ایشون که مثل داداش بزرگ بنده هستند فکر میکنن که من با مطرح کردن مشکلاتم قصد جلب توجه دارم(داش علی نوکرتم) اما به جون خودم اصلا اینطور نیست که ایشون عرض میکنند. به هرحال من بازم شرمنده علی آقا هستم که اومدم (چشمک)

واقعا جا داره از تک تک شما عزیزان مهربونم تشکر کنم به خاطر این همه لطف! بهنوش،مهدی موعود، کیمیا،نیلوفر جان، عمو حمید، قصه گوی مهربون، مهدی جان(خفن سرا)،مهدی،الهام، طاهر خانوممممم مهربون و محدثه عزیزم و همچنین شیرین، ساره، ساناز(که البته ساناز خانوم اصلا پست خداحافظی بنده رو نخوند، فقط اومد گفت من به روزم بیا)، گلک عزیزم،محمدرضا جان،باران، کاپیتان و بروبچس(که واقعا به ما لطف داشتند) و باز هم علی سانعی. از تک تک شما عزیزان ممنون و متشکرم. دم همتون گرم.

و اما از همه عزیزتر کسی نیست به جز دوســـــت عـــــــــزیـــزم آقـــای علی محـــامـــی مهـــــــربون، کسی که واقعا به من کمک کردند و به قول خودشون: زندگی زیباست ای زیباپسند! داش علی نوکرتم به مولا.

خب دوستای عزیز فعلا خدا نگهدار تا پست بعدی که باز مزاحمتون میشم. یا حق.





   1   2   3   4   5   >>   >
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 1 بازدید
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدیدها: 106067 بازدید
  • درباره من

  • رفیق بازِ سینه سوخته
    هادی
    من طرفدار تیم پرسپولیس هستم.یعنی عاشقشم. بین خواننده ها هم منصور و قمیشی رو دوست دارم.
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  •