• وبلاگ : رفيق بازِ سينه سوخته
  • يادداشت : نميدانم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام بي معرفت خان..
    بابا ديگه يادي از ما نميکني.. مثه اينکه پاک فراموشم کرديا..
    دلم برات خيلي تنگ شده بود..ديگه نتونستم طاقت بيارم اومدم بهت سر بزنم ببينم چيکارا ميکني..
    حالو احوالت خوب که هس..؟؟
    از بس جو گرفتيده شدم يادم رف بگم خوفي؟؟
    پس شما چيو ميدوني..؟؟..ولي خداييش خيلي شعره قشنگي بود دلم گرف وختي خوندمش..
    باز تنها کسم گذاشتو رفت برايه چي نميدانم...
    مطلب قبليتم خوندم اونشم که قبلن خونده بودم..چرا اينقد دير به دير آپ ميکني ديگه..؟؟
    چي شده؟؟.چه مشکلي پيش اومده که قرني يه بار آپ ميکني..
    منم اونروز که هواپيماهه سقوط کرد خيلي گريه کردم..برا منوچهر نوذريم کلي نيشستم گريه کردم..همشون خيلي گنا داشتن..
    واي داداشيه ما دسته بزنم داشتو نميدونستيم..
    پس از اين به بهد مواظبه حرف زدنم باشم که يهويي نزني لتو پارم کني(چشمک*)
    ولي کي جرات کرده داداشيمو بزنه..؟؟!!..بگو کي جرات کرده خودم ويام حالشو وگيرم..
    من اين همه حرفو کي زدم..پر حرفي بسه ديگه
    فلا" خدافس