شبي از پشت يک تنهايي نمناک و بار اني ترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا کردم تمام شب براي باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم پس ازيك جستجوي نقره اي در كوچه هاي آبي احساس تو را از بين گلهايي كه در تنهايي ام روييد با حسرت جدا كردم
و تو در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم گفتي..........